وقتی خود خواهی یک فرد
برای جامعه ایی
به صورت قانون در آمد
فانوس بردارید و روز روشن
به دنبال عدالت و انسانیت بگردید.
#موریس_مترلینگ
توجه توجه توجه :
هموطنان ودوستان :
درزیر لینک بیانیه دادخواهی بجای کامنت ولایک بنویسید امضاءشد .
درصورتیکه ازنوشتن امضاء شد معذوریت دارید به مسجم درفیس یا آیدی ام در تلگرام@sehar2017 پیام بگذارید.
مهم وبسیارمهم بیانیه را امضاء کنید .
نامه برای دبیرکل سازمان ملل ارسال میشود .
لطفابرای امضاء ومشارکت درجنبش دادخواهی یاری کنید وبرای امضاءنام خودرو بنویسید .
ازهمکاری شماعزیزان متشکرم
ﺍﻭﻝ ﺳﺮﺍﻍ ﮐﻤﻮﻧﯿﺴﺖ ﻫﺎ ﺁﻣﺪﻧﺪ، ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩﻡ ﭼﻮﻥ ﮐﻤﻮﻧﯿﺴﺖ ﻧﺒﻮﺩﻡ ﺑﻌﺪ ﺳﺮﺍﻍ ﺳﻮﺳﯿﺎﻟﯿﺴﺖ ﻫﺎ ﺁﻣﺪﻧﺪ، ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩﻡ ﺯﯾﺮﺍ ﺳﻮﺳﯿﺎﻟﯿﺴﺖ ﻧﺒﻮﺩﻡ ﺑﻌﺪ ﺳﺮﺍﻍ ﯾﻬﻮﺩﯼ ﻫﺎ ﺁﻣﺪﻧﺪ، ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩﻡ ﭼﻮﻥ ﯾﻬﻮﺩﯼ ﻧﺒﻮﺩﻡ ﺳﺮﺍﻍ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺁﻣﺪﻧﺪ، ﺩﯾﮕﺮ ﮐﺴﯽ ﻧﺒﻮﺩ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﺑﺮﺁﯾﺪ
ﻣﺎﺭﺗﯿﻦ ﻧﯿﻤﻮﻟﺮ
................................................................................................................
![]() |
جنبش دادخواهی قتل عام ۶۷ |
فلسفه و هدف از جنبش دادخواهي چيست ؟
قبل از
پرداختن به اين بحث اجازه بدهيد كه با يك سئوال پايه اي تر شروع كنيم
.
سئوال :
نظام حاكم بر
ايران و ملاها با چه چيزي سر پا و استوار است ؟
جواب :
با ديكتاتوري سر پا است .و اهرم ديكتاتوري اعدام و كشتار است . نظام شاه
هم با كنار گذاشتن اعدام زمينه هاي سرنگوني خودش را فراهم كرد
.
در واقع ديكتاتوري و خفقان اسم مستعار اعدام است و همين وسيله اصلي بقاي رژيم
است . اگر سركوب و اعدام نباشد ، مردم كه به دنبال آزادي هستند نظام اش را
متلاشي و سرنگون ميكنند .
بهمین دلیل بصورت عریان درخیابان اعدام وشکنجه میکند .تا مردم را مرعوب ومسحور سرکوبش کند .
سئوال :
فلسفه و هدف
از جنبش دادخواهي چيست ؟
خلع سلاح رژیم درزمینه اعدام وشکنجه که اهرم های پیش برنده نظامش میباشند.
جنبش دادخواهي عبارت است از زدن به روح و عنصر بقاي رژيم كه همان اعدام و
كشتار در داخل ميهن مان است .
هر چه بيشتر ما اعدام و جنايت هاي
رژيم را كه تلاش ميكند آن را بپوشاند برملا كنيم ، رژيم را هر چه بيشتر شقه ميكنيم
و با نتايج فرو برنده روبرو ميكنيم و نظام حاكم را به سراشيب سرنگوني نزديك تر
ميكنيم .
در مورد شقه شدن خوب است داستان منتظري و اعتراض او به قتل عامها و اعدام و كشتار زندانيان سياسي در سال 67 را به يادتان بياوريد. در واقع
جنايات وحشتناك و قتل عام هاي سال ۶۷ براي اولين بار رژيم را شقه كرد
.
نتيجه گیری :
جنبش دادخواهي كار آمد ترين سلاح
براي شقه كردن رژيم و كشاندن آن به سمت سرنگوني است .
سئوال :
چرا جنبش دادخواهي بخشي از جنگ و كار زار ما براي سرنگوني نظام ملاهاي حاكم بر ايران شده است ؟
و چرا اينقدر روي آن تاكيد و اصرار ميكنيم؟
جنبش دادخواهي حامل پیام آزادی مردم ازقید وبند ستم آخوندیست وطناب دار این رژیم است .
بايد سران رژيم و آمران و عاملان قتل عام هاي سال ۶۷ مورد
محاكمه قرار بگيرند .
موقعیت جنبش دادخواهی درحال حاضر
۱-
موضوع سياسي و اجتماعي
در داخل ميهن مان است .
درانتخابات مهندسی خامنه را به شکست کشاند ونتوانست آخوند جنایتکار رئیسی رابه منصب رئیس جمهوری بنشاند .درنتیجه بحران بی آیندگی برای رژیم تولید کرد .
۳-
حاكميت ديگر مشروعيتي ندارد .
بنحویکه روحانی شیاد برای ترساندن خامنه ازقیام به اوگوشزد کرد.مردم از۳۸سال حاکمیت شکنجه واعدام خسته شده اند .
بنا به دلائل بالا جنبش دادخواهي تماميت اين رژيم را
مورد هدف قرار داده است .
ممكن است ابتدا يك موضوع حقوق بشري باشد .
از آن جا كه تمام حاكمان رژيم دراین جنایت سبعانه وضدبشری قرن گذشته شرکت داشته اند .بايد محاكمه شوند .پس جنبش دادخواهي ، تماميت
رژيم را مورد هدف قرار داده است .
جنبش دادخواهي يكي از اهرم هاي سرنگوني اين رژيم شده است .
این رژیم بر روي ديكتاتوري و اعدام و سركوب استوار است و
اگر رژيم اين اهرم ها را كنار بگذارد به سرعت به سرنگوني نزديك ميشود و بقاي خودش
را از دست ميدهد .
سئوال :
چرا اين جنبش دادخواهي به نگراني اصلي رژيم تبديل شده است ؟
عطف به نکات بالا جنبش دادخواهي طناب دار سرنگوني را به گردن رژيم انداخته
است.
بنابدلائل زیر:
۱-
پرونده جنبش دادخواهي
هر روز بيشتر برملا ميشود و به همين دليل رژيم و سران آن وحشت كرده اند .
۲-
به گفته حقوقدانان قتل
عام هاي سال ۶۷ يكي از فجيع ترين جنايات بعد از جنگ جهاني دوم بوده است . يك جنايت
مجازات نشده بر عليه بشريت است كه هر روز كه ابعاد آن افشا ميشود ماهيت رژيم را
بيشتر براي مردم روشن ميكند .
در تاريخ ۱۵ مرداد ۹۶ ، مديرکل پژوهشهاي رسانه يي رژيم با نگراني از انتشار
مدارک و شواهد مستند درباره حکم خميني براي نسل کشي مجاهدين در سال ۶۷ گفت شبکههاي خارجي مستندهاي متعددي را کار ميکنند و اين اعدامها
را تبديل به هولوکاستي براي مجاهدين کردهاند.
واکنش های رژیم دربرابر جنبش دادخواهی :
۱-سرپوش گذاشتن براین جنایت ضدبشری
۲-متلاشی کردن گورهای جمعی وساخت وساز برروی آنها برای محوآثاراین جنایت
درشهرهای مختلف ایران
۳-رژیم درجنبش دادخواهی تمامیت ش را زیر علامت سئوال می بیند .
- عفو بين الملل
درگزارش جديد خود در سايت
عفو بين الملل در تاريخ ۱۱ مرداد ۹۶ ،
مي نويسد:
مقامات حكومت ايران،
تلاشهاي تازه اي را براي سرکوب مدافعان حقوق بشر که به نيابت از هزاران
زنداني كه در دهه ۶۰ به صورت خودسرانه و سريع اعدام شده و يا سربه نيست شده اند و
خانواده هاي آنها، در جستجوي حقيقت، عدالت و جبران خسارت هستند را از سر گرفته اند.
كه نشانگر تلاشهاي جديد مقامات رژيم براي خاموش کردن هر نوع بحث عمومي در مورد نقض
فاحش حقوق بشر طي دهه ۶۰، به قصد پاک کردن
خاطره آنها از خودآگاهي جمعي است.
- در گزارش ديـگري عفو بين الملل مينويسد كه
رژيم تلاش ميكند گورهاي دسته جمعي را با بتون ريزي و سيمان گرفتن آن ها
بپوشاند و به گورهاي جمعي در جنوب ايران اشاره ميكند.
🔺سئوال :
حتما اخيرا از
زبان خامنه اي و بعد هم به نقل از او از زبان مقامات ديگر رژيم شنيده ايد كه در
رابطه با دهه ۶۰ و قتل عام هاي ۶۷ جاي جلاد و شهيد را عوض نكنيد .
سئوال:
مخاطب خامنه اي با طرح اين سئوال چه كسي است ؟
جواب :
مخاطب خامنه اي از طرح اين سئوال قطعا مردم ايران نيستند چون مردم
ايران كه خواهان سرنگوني اين نظام و حاكمان آن هستند .
- مخاطب مقامات و باند هاي مختلف رژيم ش میباشند .
چرا؟
۱-فراگیر شدن جنبش دادخواهی درجامعه
۲-در آينده جنبش دادخواهي سراپاي رژيم را فرا ميگيرد .
۳- خامنه اي با اين حرف ميخواهد تيغ سركوب را كند نكند و به باندها و مقامات
جنايتكار خودش تشر ميزند كه مواظب باشيد كه تيغ سركوب كند نشود چون موجوديت نظام
در خطر سرنگوني است .
ترس خامنه از زمین گذاشتن اهرم اعدام وشکنجه است
مدتي قبل مردم در خيابان ها شعار ميدادند كه رئيسي لو رفته – قاتل شصت و هفته
!!
هر چه قدر اين جنبش گسترده تر ميشود و نظام حاكم را هدف قرار ميدهد ، رژيم و
حاكمان آن را بيشتر نگران ميكند.
وبطورمستمر ازتر س سرنگونی ونرسیدن به ۴۰سالگی حاکمیت جهل وجنایتشان زوزه سرنگونی میکشند وبهم دیگه هشدار میدن.
...........................................................................
..............................................................................
دوم. گردآوری اطلاعات و عکسهای سنگ مزار شهیدان
سوم. گردآوری اطلاعات مربوط به گورهای جمعی
چهارم. گردآوری اطلاعات و اسامی و مشخصات قاتلان و دستاندرکاران این جنایت
پنجم. فعالیت نیروها و واحدهای مقاومت در شهرهای مختلف برای بردن پیام جنبش دادخواهی در میان مردم
ششم. موضعگیریها و واکنشهای اقشار مختلف مردم و ازجمله زندانیان سیاسی و انجمنهای مختلف جوانان و دانشجویان در شهرهای مختلف نسبت به قتلعام 67و اعلام حمایت از جنبش دادخواهی توسط خانم مریم رجوی
هفتم. نوشتن شکایت نامه برای ارگانهای حقوقبشری با ارائه اسناد و مدارک
هشتم. فعالیتهای گسترده و سراسری روزانه در اینترنت و در محیطهای اجتماعی
این کارزار سر بازایستادن ندارد. و همچنان به پیش میرود تا روزی که همه عاملان قتلعام 67به محاکمه کشیده شده و به دست عدالت سپرده شوند.
حالا دیگر سؤال مردم ما خطاب به سردمداران حاکمیت منفور ولایت فقیه این است که اگر به انجام جنایت هولناک و ضدبشریتان در سال67 افتخار میکنید و به قاتلان سی هزار زندانی مدال افتخار جنایت میدهید؛ پس اسامی آن جنایتکاران و جلادان را اعلام کنید؛ اگر به حکم خدا به قول خودتان عمل کرده اید؛ پس اسامی و مشخصات و وصیت نامههای شهیدان را با آدرس کامل و نشانی مزارهایشان که تاکنون مخفی نگه داشته اید؛ اعلام کرده و علنی کنید.
در موردی دیگر یکی از هموطنان دزفولی فیلمی را از محل گورهای جمعی شهیدان در این شهر فرستاده و توضیح داده است که من در سال 67کودک 9سالهای بودم. با سایر کودکان در محلی در شهر بازی میکردیم. ولی بعد از مدتی بزرگترها به ما گفتند اینجا دیگر نیایید و شاهد تغییراتی در محل بودیم که یک دفعه یک بنای مربوط به کشتههای رژیم در جنگ آنجا درست شد. وقتی که با سماجت علت را پرسیدیم؛ به ما گفتند اینجا یک عده زندانی را که معلوم نیست چه کسانی هستند؛ بهصورت جمعی دفن کردهاند. از آن ببعد ما دیگر روی محل سیمانی که مشخص بود گور جمعی است ننشستیم و بازی نکردیم تا بعداً فهمیدیم که این محل دفن شدگان شهدای قتلعام سال 67 بوده است.
یک مورد دیگر بخشهایی از مزار شهیدان قتلعام 67 است که با سنگ های بسیار کوچک نشان گذاری شدهاند. اسمی و تاریخی بر روی هر سنگ که حکایت از حماسهای عظیم دارد و تاریخ مبارزه یک ملت در برابر دیکتاتوری را بازتاب میکند.
...........................................................................
با جنبش دادخواهي چه مشكلي را ميخواهيم حل كنيم.
هدف و فلسفه جنبش دادخواهي
كه در واقع اصلي ترين كارزار ما در شرايط كنوني بر عليه نظام حاكم است.چیست ؟
سؤال:
بعد از گذشت ۳۰سال از قتلعام
۶۷ که وکلای بینالمللی هم روی آن بهعنوان جنایت ضدبشری تأکید میکنند، این فعالیت
ها و این جنبش به این وسعت، چه هدفی را دنبال میکند؟
با این جنبش میخواهیم چه مشکلی را حل کنیم؟
جواب :
بله، ۳۰سال از این جنایت بزرگ گذشته است. جنایتی
که از بابت پوشاندن آثار آن، مزار شهیدان و شمار شهدا رژیم تلاش میکند اینها را
بهکلی بپوشاند . این خود جنایت ديگري است که یک حکومتی برای پوشاندن جنایتی به این
بزرگی، چنین تلاشی بکند.
شما حتماً میدانید که تلاش
برای پوشاندن جنايت عليه بشريت و حتی چشمپوشی نسبت به آن و کمک برای پوشاندن آثار
جنایت، از نظر حقوق بینالملل و از نظر هر منطق حقوقی، یک جنایت بسیار بزرگ ديگر
است. این جنایت را هم آخوندها مرتکب شدهاند.
سئوال :
پس از ۳۰سال چه تضادی حل میشود؟
آن چیزی که هیأت مرگ میخواست،
تغییر عقیده بود؛ آنچه که میخواست توبه و ندامت از نبرد و مقاومت با ولایت فقیه
با حتی یک کلمه و دست برداشتن از هویت آرمانی بود؛ و آنها گفتند نه، و بر سر «دار»
ها رفتند.
این پایداری و حماسه با سکوتی
که طرفهای بینالمللی کردند، صورت گرفته است.
چون بدون همدستی و بدون
معامله و بدون بند و بست، امکان ندارد چنین جنایتی پوشیده بشود.
بهرغم حقپوشی و پا گذاشتن
روی این خونها، ما از آن روزها به همین امروز و این ایام مثلا میبینیم در ماجرای انتخابات رژيم بزرگترین
کشاکش تاریخ رژیم ولایت فقیه اتفاق افتاد.
و آن شکست فاحش ولایت فقیه بود.
عامل اثرگذار وتعیین کنند
درصحنه :
جلاد و همپای او شیاد را افشا میکند. شعار نه
جلاد ـ نه شیاد و کارزار دادخواهی این حادثه را پیش آورد.
شریعتمداری از بازجویان
مجاهدین و همین زندانیان می گویدد . کیهان ۷خرداد ۹۶ شریعتمداری نماینده شخص خامنهای
است.:
حسن روحانی بیآنکه بخواهد،
نظام و امام خمینی و تمامی مسئولان نظام را به جنایت متهم کرد و این در حالی است
که خود او طی ۳۸سال گذشته، یکی از مسئولان بلندپایه امنیتی کشور بوده است». اشارهاش
به جملهیی از روحانی است که در آخرین کشاکشها و جنگ گرگها گفته بود «۳۸سال اعدام
و زندان در این دستگاه بوده است». بعد ادامه میدهد: «روحانی اگر بخواهد بر ادعای
خود صادق باشد، بدیهی است که خود او از اتهام جنایت مبرا نیست و تعجبآور است که
با وجود این ادعا، چگونه میتواند حضور خود در جایگاه ریاستجمهوری کشور را توجیه
کرده و توضیح بدهد؟».
میگوید خود روحانی از اتهام جنایت مبرا نیست.
شریعتمداری ادامه میدهد:
«روحانی سخن و نظرات دشمنان را تکرار کرده است. نه آنکه روحانی مطلب متفاوتی گفته
و مورد استقبال دشمنان قرار گرفته باشد؛ روحانی با اظهارات نسنجیدة خود، عمر
۳۸ساله نظام را به ظلم و جنایت متهم کرده است. این اظهارات برای دشمنان یک دستاورد
بزرگ به حساب میآید.
شريعتمداري مینویسد:
«روحاني بی آنکه بخواهد،
حرف دشمنان را تکرار کرده است».
روحانی حرف چه کسی را تکرار کرده است؟
حرف ۳۰هزار زنداني سياسي قتل
عام شده را تکرار کرده است.
اثرگذاری کارزار درراس نظام
ودرانتخابات هویداومشهود شد .
دربالا گفتوگوی نماینده
خامنهای با روحانی را مشاهده کردید .
سال ۶۷چگونه بود؟
بين خمینی و از طرف دیگر منتظری، كه صد پله
بالاتر از خامنهای بود.
خمینی در این گفتگو به منتظری چه گفت که سندهایش
را پنهان میکردند؟
خمینی نامه نوشت به منتظری و گفت شما حرف مجاهدین
را تکرار کردی.
این جمله همان چیزی است که
الآن نماینده خامنهای به آن یکی میگوید. میگوید شما سخن مجاهدین را تکرار کردید
چرا ؟
منتظری گفته بود اعدام
هزاران نفر، ظرف چند روز برای ما خوب نیست. خمینی هم به او نوشت اگر در مقام نایب
رهبری باشی، ظرف دو ماه از طریق لیبرالها، کل نظام را به مجاهدین منتقل میکنی!
بنابراین از قائممقام رهبری، عزلت میکنم.
این عین نوشته خمینی به
منتظری است.
در واقع خمینی دارد به منتظری ميگويد: چرا من
آنها را کشتم؟
چرا تو را عزل میکنم؟
برای اینکه نظام جنایتکار و غاصب یزیدی را بر
سر پا نگهدارم. من اینها را به این خاطر کشتم و تو صدایشان را درآوردی و شدهیی
بلندگوی اینها. این حرف خمینی در 30سال پیش به قائم مقامش منتظری بود.
حرف منتظری چه بود؟
منتظری گفت با این اعدامها،
ولایت فقیه را منفور جامعه کردی. مردم از ولایت فقیه چندششان میشود.
حالا شما این دو مقطع و
گفتگوی نمایندة خامنهای با روحانی و گفت وگوی خمینی و منتظری در آن سال را به هم
وصل کنید.
تاثیرجنبش دادخواهی درصحنه
بین المللی:
اعتراض شخصیت های اروپایی به
سفرموگرینی :
آقای استیونسون ـ بدون شرم اخلاقی و شرم سیاسی میرود
در مجلس رژیم برای تحلیف یک شیاد و یک رژیم رکورددار اعدام مینشیند.
-سناتور ایتالیایی :دراعتراض
به سفرموگرینی نوشته بود .که حضور موگرینی،
شرمی برای تمام اروپا است. برای همه اروپا شرم است که تو با حجاب اجباری میروی
آنجا مینشینی و رژیم رکورددار اعدام را تأیید میکنی.
تاثیر جنبش دادخواهی درداخل
میهن اشغال شده مان بدست ایلغارحاکمیت فاشیستی مذهبی ولایت فقیه :
بعد از ۳۰سال در داخل ميهن
مان در عمق جامعه، برانگیختگی جوانان را در دانشگاه ها شاهدیم.
جوانی كه اصلاً سنش به وقایع سال ۶۷نمیرسید؛ ولی
میپرسد که واقعه ۶۷چه بوده و چه خبر بوده است؟ علی مطهری رفته بود جایی صحبت
کند، به او گفته بودند آقا چه حرفی داری میزنی، اگر ما تعیین تکلیف نکنیم که سال
۶۷چه گذشته است، که تاریخ ما را نمیبخشد. این را جوانی گفت که ۳۰سال پیش تازه به
دنیا آمده است.
سئوال :علت خروش این جوان و جوانان ديگري در ميهن مان چیست ؟
جواب:
-شعار «نه جلاد ـ نه شیاد»
- با کارزار دادخواهی
- با پیگیری همین خونها.
سئوال :
جنبش دادخواهي مربوط به ۳۰سال پیش است . الان چه دردي را دوا ميكند ؟
یکی از پاسداران ریزشی رژیم
گفته بود الآن ۳۰سال گذشته و جامعه ایران زیاد به آن توجهی ندارد.
جواب :
این صحبت ها
برای چیست؟
برای اين است که سلاح کارآمدی
میباشد که اتفاقاً سخن اصلی امروز جامعه ایران را بیان میکند.
چرا؟
نه فقط بهاینخاطر که مال ۳۰سال پیش است؛ بلکه
برمیگردد به تضاد و بحران واقعی جامعه ایران.
۳۰هزار شهید بر سر چه چیزی بر سر «دار» رفتند؟
برای چی «نه» گفتند؟
برای آزادي و حاکمیت مردم.
آنها برای حاکمیت مردم به جای حاکمیت استبداد، میجنگیدند.
حاضر نبودند از این آرمان دست بردارند. امروز هم دقيقا آرمان مردم ایران همین است.
کارزار دادخواهی علیه منطق و
قانون قتلعام خمینی است. توجه كنيد كه اعدامهای امروزش را هم بر اساس همین قانون
دارد انجام میدهد. الآن هم به جامعه امروز نگاه کنید؛ مبرمترین خواستة جامعه ایران
و خانوادههایی است که فرزندانشان را دارند به «دار» میکشند چيزي نيست جز آزادي و
توقف كشتار و اعدام و تغيير اين رژيم و
حاكميت مردم . رژيم خودش ميگويد 5 هزار
نفر زیر اعدام دارد.
بنابراین اگر به بحث استراتژیکی
و چالش سیاسی امروز خودمان در ایران برگردیم، کارزار دادخواهی، بحث روز است؛ اگر
به خواست جامعه ایران برای توقف اعدامها برگردیم، بحث روز است؛ حتی برای کسانی که
ممکن است مجاهدین را نشناسند. خواست اصلی جامعه ایران این است که این اعدامها باید
متوقف شود. به این جنایتها بایستی رسیدگی شود. کارزار دادخواهی مسأله امروز ایران
و پاسخ به مسأله روز است و جدیترین کارزاری است که امروز در ایران جریان دارد .
جنبش دادخواهی اتفاقاً به ضعیفترین
و آسیبپذیرترین نقطة رژیم ضربههای کوبنده میزند. کارزاری است بهجا و بهحق.
درود بر هر کسی که با قلمی یا قدمی یا دمی و نفسی در این زمینه کار میکند.
درست است که مطالبه یک حق
مشخص و در یک روز و تاریخ مشخص شروع شده است، ولی چون ضربه را به منطق قتلعام میزند،
فرجام و پیآمد و انتهایش، سرنگونی رژیم قتلعام کننده خواهد بود.
سؤال:
جنبش دادخواهی روی قتلعام
شدگان سال ۶۷ متمرکز است. اما این رژیم در سالهای قبل هم بسیار اعدام کرده است.
چرا مقاومت روی اعدامهای سال ۶۷متمرکز است؟
جواب:
یک حقوقدان برجسته آقای رابرتسون که روی پرونده
قتلعام ۶۷ در انگلستان کار کرده است، در تحقیقاتش از جمله روی « نسل کشی» تاكيد
كرده است که شایان پیگرد بینالمللی میباشد. او گفته است از نظر سیاسی، رژیم ایران
وقتی که دید قتلعام سال ۶۷را انجام داد و جامعه جهانی کاری به کارش نداشت، به این
نتیجه رسید که میتواند به هر جنایتی دست بزند و به اعدامها ادامه دهد.
این صحبت نتيجه گيري یک
حقوقدان در توجیه و بیان ضرورت رسیدگی به همین خواستهها است.
از لحاظ حقوقی یک اصل هست که
وقتی جنایتی بدون مجازات باقی میماند، اشکالش این است که راه ادامه جنایت را باز
میگذارد.
چون بعضیها این منطق را مطرح میکنند و میگویند
حالا گذشتهها گذشته است.
اما اصل حقوقی میگوید نه، وقتی شما یک جنایت را
بدون مجازات میگذارید، راه ادامه جنایت را باز میگذارید.
رسیدگی به یک پرونده ـ آن هم
پروندهیی به بزرگیِ پرونده قتلعام ۶۷، در واقع رسیدگی به تمام این پروندهها
است.
-حتی برای مقابله کردن با
اعدامهایی که همین الآن انجام میشود، ضروری است.
-برای رسیدگی به اعدامهایی
که در دهة ۶۰صورت گرفته، ضروری است. اینها کاملاً در یک راستا هستند. رسیدگی به
این پرونده، برای هر جوان ایرانی انگیزاننده است.
نتیجه:
- پرونده قتل عام ۶۷ برای
رسیدگی به سایر پروندهها
- برای وادار کردن دیکتاتوری مذهبی به عقبنشینی
از اعدامهای روزمره بلاوقفه صورت میگیرد،
پیگیری میشود.
به همين دليل :
جنبش دادخواهي طناب دار
سرنگوني را به گردن رژيم انداخته است چون پرونده جنبش دادخواهي هر روز بيشتر دارد
برملا ميشود و به همين دليل رژيم و سران آن وحشت كرده اند .جنبش دادخواهي تا
سرنگوني اين رژيم ادامه دارد .
بنابراين دوستان گرامي ،
ميبينيد كه هر چه قدر اين
جنبش گسترده تر ميشود و نظام حاكم را هدف قرار ميدهد ، رژيم و حاكمان آن را بيشتر
نگران ميكند.
وظیفه تک تک ماست که دراین
جنبش که برآمدازعمق خواستگاه جامعه ومردم ایران است بااطلاعات این جنایت درتمام
زمینه ها جنبش دادخواهی را کمک ویاری کنیم وکنید .
![]() |
جنبش دادخواهی |
جنبش دادخواهی و پیشرفت آن
مزارهای جمعی شهیدان ۶۷
پس از گذشت یک سال از اعلام کارزار دادخواهی شهیدان قتلعام 67
؛ پیشرفت این کارزار را میتوان از جوانب مختلف مورد بررسی قرار داد.
این کارزار که از تیر ماه سال 95 شروع شد و بعد از آن نوار ملاقات آقای منتظری با دژخیمان مجری فتوای جنایتکارانه خمینی علنی شد؛ در جامعه بازتاب بسیار وسیعی داشت.
این جنبش از یک سو جامعه، بهخصوص قشر جوان و جستجوگر را فعال کرد تا در پی کشف حقیقت برآیند، چرا که رژیم آخوندی طی سه دهه تلاش کرد که با سکوت و بیخبری این جنایت را کتمان کند، . اما خون آن شهیدان جوشانتر از همیشه دیوار سکوت و بیخبری را شکست تا جایی که عوامل درجه اول این کشتار بیسابقه؛ به میدان آمده، به کشتن سی هزار زندانی بیگناه اعتراف کردند و آن را جزو افتخارات خود و نظام ننگینشان خواندند.
این کارزار که از تیر ماه سال 95 شروع شد و بعد از آن نوار ملاقات آقای منتظری با دژخیمان مجری فتوای جنایتکارانه خمینی علنی شد؛ در جامعه بازتاب بسیار وسیعی داشت.
این جنبش از یک سو جامعه، بهخصوص قشر جوان و جستجوگر را فعال کرد تا در پی کشف حقیقت برآیند، چرا که رژیم آخوندی طی سه دهه تلاش کرد که با سکوت و بیخبری این جنایت را کتمان کند، . اما خون آن شهیدان جوشانتر از همیشه دیوار سکوت و بیخبری را شکست تا جایی که عوامل درجه اول این کشتار بیسابقه؛ به میدان آمده، به کشتن سی هزار زندانی بیگناه اعتراف کردند و آن را جزو افتخارات خود و نظام ننگینشان خواندند.
کارزار سراسری و گسترده دادخواهی روی چند مؤلفه تاکنون پیش رفته است:
یکم. گردآوری اطلاعات اسامی و عکسهای شهیداندوم. گردآوری اطلاعات و عکسهای سنگ مزار شهیدان
سوم. گردآوری اطلاعات مربوط به گورهای جمعی
چهارم. گردآوری اطلاعات و اسامی و مشخصات قاتلان و دستاندرکاران این جنایت
پنجم. فعالیت نیروها و واحدهای مقاومت در شهرهای مختلف برای بردن پیام جنبش دادخواهی در میان مردم
ششم. موضعگیریها و واکنشهای اقشار مختلف مردم و ازجمله زندانیان سیاسی و انجمنهای مختلف جوانان و دانشجویان در شهرهای مختلف نسبت به قتلعام 67و اعلام حمایت از جنبش دادخواهی توسط خانم مریم رجوی
هفتم. نوشتن شکایت نامه برای ارگانهای حقوقبشری با ارائه اسناد و مدارک
هشتم. فعالیتهای گسترده و سراسری روزانه در اینترنت و در محیطهای اجتماعی
این کارزار سر بازایستادن ندارد. و همچنان به پیش میرود تا روزی که همه عاملان قتلعام 67به محاکمه کشیده شده و به دست عدالت سپرده شوند.
جنبش
دادخواهی – تأثیرات در فضای اجتماعی
واقعیت این است که اولین بازتاب کارزار دادخواهی شکستن فضای
رعب در جامعه بوده بهطوریکه باعث شده مردم بتوانند بهصورت گسترده وارد میدان
دادخواهی شوند و رژیم را مورد سؤال قرار بدهند.
این جنبش از خصلت ضداعدام برخوردار است و هر اعدامی که همین روزها در ایران انجام میشود؛ که یک قلم در ماه ژوییه 101نفر را شامل میشود؛ خامنهای بایستی برای آن هزینه زیادی بدهد و جرعه جرعه زهر حقوقبشر را به کام خامنهای میریزد، شکاف را در درون رژیم تعمیق میکند، زمینهساز افشای جلادان و قاتلان 67 است و چهره نفرتانگیز حاکمیت ولایت فقیه را بیش از پیش برملا میکند.
این جنبش چهره خالقان اصلی حماسه قتلعام و آن قهرمانان را پیش روی مردم ایران به نمایش میگذارد.
این جنبش موضوع قتلعام 67 را به یک کارزار بینالمللی علیه رژیم تبدیل کرده است.
این جنبش از خصلت ضداعدام برخوردار است و هر اعدامی که همین روزها در ایران انجام میشود؛ که یک قلم در ماه ژوییه 101نفر را شامل میشود؛ خامنهای بایستی برای آن هزینه زیادی بدهد و جرعه جرعه زهر حقوقبشر را به کام خامنهای میریزد، شکاف را در درون رژیم تعمیق میکند، زمینهساز افشای جلادان و قاتلان 67 است و چهره نفرتانگیز حاکمیت ولایت فقیه را بیش از پیش برملا میکند.
این جنبش چهره خالقان اصلی حماسه قتلعام و آن قهرمانان را پیش روی مردم ایران به نمایش میگذارد.
این جنبش موضوع قتلعام 67 را به یک کارزار بینالمللی علیه رژیم تبدیل کرده است.
نتیجه اینکه: یک قطره خون این شهیدان به هدر نرفته و تحسین عموم مردم را هم برانگیخته است
حالا دیگر سؤال مردم ما خطاب به سردمداران حاکمیت منفور ولایت فقیه این است که اگر به انجام جنایت هولناک و ضدبشریتان در سال67 افتخار میکنید و به قاتلان سی هزار زندانی مدال افتخار جنایت میدهید؛ پس اسامی آن جنایتکاران و جلادان را اعلام کنید؛ اگر به حکم خدا به قول خودتان عمل کرده اید؛ پس اسامی و مشخصات و وصیت نامههای شهیدان را با آدرس کامل و نشانی مزارهایشان که تاکنون مخفی نگه داشته اید؛ اعلام کرده و علنی کنید.
جنبش دادخواهی - اطلاعات گردآوری شده
از تیر ماه سال گذشته تاکنون
فعالیتهای طیف وسیعی از نیروهای مقاومت؛ جوانان انقلابی و خانوادههای مجاهدین
پیرامون جنبش دادخواهی بوده است. این نیروها با صرف زمان بسیار زیاد و با یک تلاش
گسترده در شهرهای مختلف؛ با روحیه رزمنده و خلاق خود کارهای بسیار ارزندهای را
پیش بردهاند. از جمله:
بیانیههای انفرادی یا جمعی زندانیان سیاسی که از پشت دیوارهای قطور زندانهای اوین؛ گوهردشت ؛ زابل؛ به بیرون میرسید که از کارزار دادخواهی حمایت کرده و خواستار محاکمه سران و دستاندرکاران این قتلعام شده بودند.
علاوه بر این بردن پیام دادخواهی خون شهیدان که خانم مریم رجوی در پیام خودشان به آن اشاره کرده بودند در سطح شهرها با فعالیتهایی مانند نصب تراکت؛ نصب پلاکارد؛ شعارنویسی بر در و دیوار آن هم در شرایط اختناق مطلق که دیکتاتوری آخوندی بر کشورمان حاکم کرده است.
اما اشرفنشانها این اقدامات چقدر پرریسک و پرخطر را با عزم و اراده؛ انجام دادند و بر تمامی مشکلات فائق آمدند. آنها با طراحیهای ریز به ریز و حل تضادهای جز به جزء توانستند کارهایشان را با موفقیت پیش ببرند. بر اساس گزارشات رسیده جوانان اشرفنشان در شهرهای مختلف؛ گاهی اوقات هنگام زدن بنرها و پوسترهای پیامهای خانم مریم رجوی توسط عناصر و مزدوران رژیم دیده میشدند که آنها را مورد تعقیب قرار میدادند و هر آن امکان دستگیری این جوانان انقلابی وجود داشت؛ اما آنها با ابتکارات و طراحیهای از پیش ریخته شده، صحنه را ترک میکردند و دشمن را بور و کور بر جای میگذاشتند.
در تمام این فعالیتها یک حرف اصلی هست اون هم محاکمه سران رژیم و عاملان و آمران قتلعام سی هزار گل سرخ در زندانها در سال 67 است.
عرصه دیگری که فعالیتهای جنبش دادخواهی پیش رفته، گردآوری اطلاعات جدید از شهیدان قتلعام 67بود. دستیابی به این اطلاعات کار بسیار سخت و سنگینی است، اما این کار با انگیزهای بسیار قوی پیش برده شد. حجم گستردهیی از عکس و مشخصات شهیدان که جمعآوری شد شگفتی آفرین بود. این کارزار در شهرهای مختلف همزمان پیش میرفت. از تهران؛ تا خراسان و از کرمان تا شیراز تا دورترین نقاط ایران در شهرهای شمالی و یا سیستان و بلوچستان عکس و مشخصات شهیدان گردآوری شده است. بخشهایی از خاطرات؛ دستنوشتهها؛ عکسهای یادگاری و وصیت نامههای شهیدان هم در این اسناد جمعآوری شده که خواننده را با خود به آن روزها میبرد و با آن قهرمانان همراه میکند.
علاوه بر این مجموعهی ارزشمندی از عکس و فیلم سنگ مزار شهیدان قتلعام 67رسیده که اطلاعات بسیاری از شهیدان از روی این تصاویر تکمیل شده است. برای تهیه این عکسها نیز جمع زیادی از اعضای جنبش دادخواهی در شهرهای مختلف بارها و بارها به مزارهای شهرهای خودشان رفتهاند؛ این محلها را شناسایی کرده و در شرایط مناسب اقدام به گرفتن عکس از سنگ مزارها کرده و آنها را به دست مقاومت رساندهاند. اینها نیز بخشی از سند بیچون و چرای جنایتی است که در تابستان 67رخ داده است. ازجمله عکسهایی از سنگ مزار شهیدان در مشهد؛ قوچان؛ فرخشهر؛ شیراز؛ سیرجان؛ رشت؛ اراک؛ اصفهان؛ تبریز؛ اهواز؛ ایلام؛ بهبهان؛ شهرکرد؛ تهران؛ خرمآباد و.
علاوه بر این به کار بسیار ارزشمند و ذیقمتی بایستی اشاره کرد که برای اولین بار طی یک سال گذشته برای آن تلاش بسیار شد. آن هم گردآوری اطلاعات همراه با عکس و فیلم از گورهای جمعی شهیدان قتلعام است. در سالهای گذشته؛ رژیم با مخفیکاری تلاش میکرد که هیچ خبری از مزارها و گورهای جمعی شهیدان قتلعام 67 به بیرون درز پیدا نکند. تنها جایی که طی سالیان گذشته به زیارتگاه مردم تهران تبدیل شد؛ گورستان خاوران بود که البته اجازه تجمع خانواده و مادران شهیدان در آنجا هم داده نمیشود. اما در این کارزار یکساله اطلاعات بسیاری از گورهای جمعی گردآوری شد. بسیاری از این اطلاعات در خانهها و در قلب و ضمیر افرادی بود که از این جنایت مطلع بودند. کسانی که در محلهها و شهرهای خودشان بارها و بارها برای تحقیق رفتند تا اینکه بتوانند مزار شهیدان و یا گورهای جمعی را پیدا کنند و از آنها فیلم و عکس و گزارش تهیه کنند.
البته رژیم برخی از این مزارها را تخریب کرده و بر روی آنها ساختمان سازی کرده و یا بناهای خاص خودش رو بنا کرده است.
بیانیههای انفرادی یا جمعی زندانیان سیاسی که از پشت دیوارهای قطور زندانهای اوین؛ گوهردشت ؛ زابل؛ به بیرون میرسید که از کارزار دادخواهی حمایت کرده و خواستار محاکمه سران و دستاندرکاران این قتلعام شده بودند.
علاوه بر این بردن پیام دادخواهی خون شهیدان که خانم مریم رجوی در پیام خودشان به آن اشاره کرده بودند در سطح شهرها با فعالیتهایی مانند نصب تراکت؛ نصب پلاکارد؛ شعارنویسی بر در و دیوار آن هم در شرایط اختناق مطلق که دیکتاتوری آخوندی بر کشورمان حاکم کرده است.
اما اشرفنشانها این اقدامات چقدر پرریسک و پرخطر را با عزم و اراده؛ انجام دادند و بر تمامی مشکلات فائق آمدند. آنها با طراحیهای ریز به ریز و حل تضادهای جز به جزء توانستند کارهایشان را با موفقیت پیش ببرند. بر اساس گزارشات رسیده جوانان اشرفنشان در شهرهای مختلف؛ گاهی اوقات هنگام زدن بنرها و پوسترهای پیامهای خانم مریم رجوی توسط عناصر و مزدوران رژیم دیده میشدند که آنها را مورد تعقیب قرار میدادند و هر آن امکان دستگیری این جوانان انقلابی وجود داشت؛ اما آنها با ابتکارات و طراحیهای از پیش ریخته شده، صحنه را ترک میکردند و دشمن را بور و کور بر جای میگذاشتند.
در تمام این فعالیتها یک حرف اصلی هست اون هم محاکمه سران رژیم و عاملان و آمران قتلعام سی هزار گل سرخ در زندانها در سال 67 است.
عرصه دیگری که فعالیتهای جنبش دادخواهی پیش رفته، گردآوری اطلاعات جدید از شهیدان قتلعام 67بود. دستیابی به این اطلاعات کار بسیار سخت و سنگینی است، اما این کار با انگیزهای بسیار قوی پیش برده شد. حجم گستردهیی از عکس و مشخصات شهیدان که جمعآوری شد شگفتی آفرین بود. این کارزار در شهرهای مختلف همزمان پیش میرفت. از تهران؛ تا خراسان و از کرمان تا شیراز تا دورترین نقاط ایران در شهرهای شمالی و یا سیستان و بلوچستان عکس و مشخصات شهیدان گردآوری شده است. بخشهایی از خاطرات؛ دستنوشتهها؛ عکسهای یادگاری و وصیت نامههای شهیدان هم در این اسناد جمعآوری شده که خواننده را با خود به آن روزها میبرد و با آن قهرمانان همراه میکند.
علاوه بر این مجموعهی ارزشمندی از عکس و فیلم سنگ مزار شهیدان قتلعام 67رسیده که اطلاعات بسیاری از شهیدان از روی این تصاویر تکمیل شده است. برای تهیه این عکسها نیز جمع زیادی از اعضای جنبش دادخواهی در شهرهای مختلف بارها و بارها به مزارهای شهرهای خودشان رفتهاند؛ این محلها را شناسایی کرده و در شرایط مناسب اقدام به گرفتن عکس از سنگ مزارها کرده و آنها را به دست مقاومت رساندهاند. اینها نیز بخشی از سند بیچون و چرای جنایتی است که در تابستان 67رخ داده است. ازجمله عکسهایی از سنگ مزار شهیدان در مشهد؛ قوچان؛ فرخشهر؛ شیراز؛ سیرجان؛ رشت؛ اراک؛ اصفهان؛ تبریز؛ اهواز؛ ایلام؛ بهبهان؛ شهرکرد؛ تهران؛ خرمآباد و.
علاوه بر این به کار بسیار ارزشمند و ذیقمتی بایستی اشاره کرد که برای اولین بار طی یک سال گذشته برای آن تلاش بسیار شد. آن هم گردآوری اطلاعات همراه با عکس و فیلم از گورهای جمعی شهیدان قتلعام است. در سالهای گذشته؛ رژیم با مخفیکاری تلاش میکرد که هیچ خبری از مزارها و گورهای جمعی شهیدان قتلعام 67 به بیرون درز پیدا نکند. تنها جایی که طی سالیان گذشته به زیارتگاه مردم تهران تبدیل شد؛ گورستان خاوران بود که البته اجازه تجمع خانواده و مادران شهیدان در آنجا هم داده نمیشود. اما در این کارزار یکساله اطلاعات بسیاری از گورهای جمعی گردآوری شد. بسیاری از این اطلاعات در خانهها و در قلب و ضمیر افرادی بود که از این جنایت مطلع بودند. کسانی که در محلهها و شهرهای خودشان بارها و بارها برای تحقیق رفتند تا اینکه بتوانند مزار شهیدان و یا گورهای جمعی را پیدا کنند و از آنها فیلم و عکس و گزارش تهیه کنند.
البته رژیم برخی از این مزارها را تخریب کرده و بر روی آنها ساختمان سازی کرده و یا بناهای خاص خودش رو بنا کرده است.
یک واحد از اشرفنشانها و نیروهای
مقاومت از شهر دیگری در به صومعه سرا رفته و میخواستند که از سه گور جمعی بین
صومعه سرا – کسما فیلم تهیه کنند. برای انجام این کار این اشرفنشانها 4بار رفت و
آمد کردند تا بتوانند فیلم را کامل کرده و بهدست سازمان برسانند.
در موردی دیگر در میناب سند ارزشمندی
را یک هموطن که آن را در جریان پروژه ساخت و نصب سولهای به دست آورده بود؛ برای
مقاومت میفرستد. این هموطن نوشته بود که یک گروه ساختمان سازی در میناب وقتی
مشغول کندن زمین برای پیریزی یک سوله بودند؛ به یک گور جمعی سی نفره میرسند.
افراد حاضر در محل بهسرعت سراغ نیروهای رژیم رفته و موضوع را اطلاع میدهند. اما
در کمال شگفتی میبینند که نیروهای اطلاعاتی و امنیتی رژیم به محل آمده و سریع روی
این گور جمعی را با سیمان پر کرده و پوشاندند و اجازه ادامه فعالیت دادند. این محل
زیرساختمان تربیتبدنی در میناب است.
در موردی دیگر یکی از هموطنان دزفولی فیلمی را از محل گورهای جمعی شهیدان در این شهر فرستاده و توضیح داده است که من در سال 67کودک 9سالهای بودم. با سایر کودکان در محلی در شهر بازی میکردیم. ولی بعد از مدتی بزرگترها به ما گفتند اینجا دیگر نیایید و شاهد تغییراتی در محل بودیم که یک دفعه یک بنای مربوط به کشتههای رژیم در جنگ آنجا درست شد. وقتی که با سماجت علت را پرسیدیم؛ به ما گفتند اینجا یک عده زندانی را که معلوم نیست چه کسانی هستند؛ بهصورت جمعی دفن کردهاند. از آن ببعد ما دیگر روی محل سیمانی که مشخص بود گور جمعی است ننشستیم و بازی نکردیم تا بعداً فهمیدیم که این محل دفن شدگان شهدای قتلعام سال 67 بوده است.
یک مورد دیگر بخشهایی از مزار شهیدان قتلعام 67 است که با سنگ های بسیار کوچک نشان گذاری شدهاند. اسمی و تاریخی بر روی هر سنگ که حکایت از حماسهای عظیم دارد و تاریخ مبارزه یک ملت در برابر دیکتاتوری را بازتاب میکند.
واقعیت این است که این جنبش مانند
آتشفشانی است که سر باز کرده و رژیم هم توان مهار آن را ندارد. قتلعام سال 67 و
شهیدان آن حالا دیگر به بخشی از وجدان و ضمیر جامعه ایران تبدیل شدهاند و نمیتوان
بر آن سرپوش گذاشت و آن را فراموش کرد. دیوار قطور چند دهه سکوتی که رژیم بر این
جنایت ضدبشری ساخته بود؛ حالا دیگر ترک برداشته است. خون شهیدان سال 67 در پشت سد
مقاومت ذخیره شده است؛ و روزی نه چندان دور بر سر خامنهای و تمام قاتلان و
جنایتکارانی که در تمام این سالهای حاکمیت سیاه ولایت فقیه به کشتار مردم مشغول
بودهاند؛ آوار خواهد شد.
No comments:
Post a Comment