دزدهای رأس نظام! همدیگر را معرفی میکنند!
![]() |
دزدهای رأس نظام! همدیگر را معرفی میکنند! |
در
روز 11شهریور 96 آخوند پورمحمدی که پس از برکناری از سمت وزارت دادگستری در حال حاضر
یکی از مقامهای قوه قضاییه است، طی مصاحبهیی با یکی از رسانههای رژیم به نام خبرآنلاین،
خواستار تسریع در رسیدگی به پروندههای فساد و دزدی احمدینژاد توسط قوه قضاییه شد
و گفت: «قوه قضاییه باید در رسیدگیهای قضایی به این پرونده و پروندههای دیگر جدیتر
عمل کند... تا پیشگیرانه و بازدارنده باشد و از تکرار جرم برای خود آن فرد مرتکب یا
دیگران جلوگیری بهعمل آید».
به
فاصله یک هفته از این اظهارات پورمحمدی، سایت دولت بهار متعلق به احمدینژاد مطلبی
درج کرد با عنوان: «بازخوانی پرونده خرید 500دستگاه اتوبوس از شرکت صوری / آقای پورمحمدی،
چه خبر از تخلف 10و نیم میلیارد تومانی؟!» (دولت بهار- 19شهریور).
در
این مطلب بهطور مشروح بالا کشیدن ده و نیم میلیارد تومن به بهانه خرید 500اتوبوس از
یک شرکت صوری به نام «پرسان سپاهان احیا» که اصلاً وجود خارجی نداشته شرح داده شده
که چطور این دزدی از طریق دو یادداشت کوتاه به خط و امضای پورمحمدی صورت گرفته است.
در
این نامهها که در سایت دولت بهار درج شده است تاریخ دو سند مشاهده میشود که یکی
14آذر 85 و دیگری 5دی سال 85 است، یعنی زمانی که پورمحمدی وزیر کشور دولت احمدینژاد
بوده است. مملکت را ببینید که با دو خط یادداشت دستی ۱۰.۵میلیارد پول تحت عنوان خرید
اتوبوس بدون طی هیچ تشریفاتی از قبیل مثلاً آگهی مناقصه و آداب معمول اداری جابهجا
میشود و آب از آب تکان نمیخورد، البته بر اساس آنچه در مطلب سایت دولت بهار آمده،
در کمیسیون تحقیق و تفحص مجلس نهم (یعنی دوره قبلی مجلس ارتجاع) این موضوع مطرح شده
(در چه تاریخی؟ معلوم نیست!) و به گفته دواتگری رئیس این کمیسیون حکم بازداشت دو نفر
هم در این رابطه صادر شده که باز معلوم نیست آن دو نفر چه کسانی هستند.
اما
مهمتر از اینها این قضیه در زمانی صورت گرفته است که پورمحمدی وزیر کشور خود احمدینژاد
بوده است، اگر احمدینژاد خبر نداشته که واویلا! اگر خبر داشته که بیشتر واویلا! که
بیشتر باید این دومی باشد. البته احمدینژاد پور محمدی را برکنار کرد اما نه بهخاطر
دزدی و این چیزها بلکه بهخاطر دعوایی که بر سر قالیباف با همدیگر داشتند. جالب است
که احمدینژاد از قبل این سندها دستش بوده و تنها وقتی که پورمحمدی رویش را زیاد کرده،
آنها را رو کرده تا به این وسیله به دشمنان خود و به دستگاه قضاییه این پیام را بدهد
که ببینید دست من از پروندههای شما پر است و اگر شما اقدامی کنید... من هم اینها را
رو میکنم. خلاصه ادامه همان داستان «بگم... ؟ بگم... ؟!»
ضمناً
برای اینکه معلوم شود این دزدها و جنایتکاران حاکم چطور حرکت و عمل میکنند به یک
قسمت کوتاه از مصاحبه آخوند جلاد پورمحمدی با تلویزیون رژیم توجه کنید که از کانال
3تلویزیون رژیم در روز 2تیر 95 پخش شده است.
پورمحمدی:
«من (موارد) متعدد دارم که مجلس آمده حاشیههایی زده که آن قاطعیت اجرا را میتواند
سست کند یا دولت آمده زده یا در دستگاه قضایی فرایند رسیدگی و دادرسی اصلاً زمینه قاطعیتش
را حذف کرده. یعنی قاطعیت لازمهاش سرعت است اگر شما تسهیل در رسیدگی یا تصمیمگیری
به دست آوردید عملاً قاطعیت از دست میرود. ساختار رسیدگی ما در نظام قضایی آنقدر
پیچ خورده هم بهدلیل قوانین هم بهدلیل رویهها و تشریفات، که اصلاً کار پیش نمیرود».
این
اظهارات داستان همان دزدی است که فرار میکرد و فریاد آی دزد! آی دزد... ! سر میداد.
دیر
نیست روزی که این دزدان و جنایتکاران در پیشگاه دادگاه مردم به یکایک این جنایتها و
تبهکاریهای خود اعتراف کنند و به سزای لازم برسند.
No comments:
Post a Comment