Friday, April 6, 2018

نامه به خامنه‌ای و اعتراف به درهم‌شکستگی نظام و چشم‌انداز رژیم آخوندی



💢نامه به خامنه‌ای و اعتراف به درهم‌شکستگی نظام و چشم‌انداز رژیم آخوندی

۱۶ فروردین ۹۷
 
نامه به خامنه‌ای و اعتراف به درهم‌شکستگی نظام و چشم‌انداز رژیم آخوندی
نامه به خامنه‌ای و اعتراف به درهم‌شکستگی نظام و چشم‌انداز رژیم آخوندی
🔹سایت دولت بهار (وابسته به احمدی‌نژاد) - نامه‌ای از طرف «جمعی از مسئولان تشکلهای انقلابی» و... به خامنه‌ای را منتشر کرد.
🔹خواندن بخشهایی از این نامه، که توسط ۳۰۰ تن از مهره‌های نظام نوشته شده، نمایی روشن از وضعیت سیاه و چشم‌انداز تیره و تار نظام ولایت را،‌ بی‌نیاز از هر توضیحی، نشان می‌دهد.

🔹بخشهایی از این نامه خطاب به خامنه‌ای:

🔸«روند تحولات کلان کشور به گونه‌ای رقم خورده است که روز به روز بنیان‌ها و علقه‌های قلبی (نظام) سست‌تر و سطحی‌تر گردیده است.
🔸بیم آن می‌رود که در صورت تداوم روال فعلی، نظام جمهوری اسلامی به تجربه‌ای ناموفق برای آیندگان تبدیل گردد!
🔸در شرایط فعلی  کلیتِ نظام روز به روز به پیکری بی‌جان و از درون شکننده شبیه‌تر شده است».

🔹این نامه آنگاه شخص خامنه‌ای را مسئول این وضعیت دانسته و می‌نویسد:

🔸«اصلاحات اساسی و بنیادینی است که مطابق قانون اساسی بر عهده‌ی رهبری بوده و مقام مسئول دیگری امکان و اختیار آن را ندارد!
🔸وضع امروز کشور و فاصله‌ی بسیار آن با آن‌چه «قرار بود باشد»،  امری پوشیده نیست.
🔸ندیدن این وضعِ ناگوار، یا تقلیل دادن آن به وجودِ مشکلات سطحی و معضلات جزئی، آن چیزی است که امیدِ مردم برای بهبودِ اوضاع و داشتنِ زندگی‌ای شایسته‌ ذیل جمهوری اسلامی را از بین می‌برد.
🔸جدی تلقی نکردن و سرپوش گذاشتن بر مشکلات اساسی و روندهای غلطِ حاکمیتیِ موجود، موجب بی‌تحرکی و رکودی است که بر کشور ما حاکم شده است.
🔸امروز تقریباً کلیه‌ی نهادهای حاکمیتی، به ضد فلسفه‌ی وجودی خود تبدیل شده‌اند.

🔹نامه طرفداران احمدی‌نژاد، آنگاه به نمایش انتخابات رژیم اعتراف کرده و خطاب به خامنه‌ای می‌‌گوید:
🔸مهندسی انتخابات‌ها به وضعی رسیده است که امروز دیگر نمی‌توان آن را مظهر اراده‌ی عمومی ملتِ ایران دانست.
🔸رئیس‌جمهوری که برنده‌ی انتخاباتی باشد که از دیدگاهِ مردم انتخابِ بین بد و بدتر است، نمی‌تواند هیچ امیدی برای بهبود اوضاع را نمایندگی کند.
🔸مردم چنین دولتی را نه از خود بلکه مقابلِ خود حس می‌کنند.
🔸مجلس‌، اکنون در وضعیتی است که امیدی نمی‌رود که قانون و طرحی قوی، ملی و به نفع مردم از آن بیرون بیاید.
🔸افرادِ سطحِ پایین و ناکارا و بی‌دغدغه، با هزینه‌های میلیاردی راهی بهارستان شده، و از فرصتِ لابی‌گری و بده‌بستان با مسئولین دولتی و حکومتی منتفع می‌گردند.
🔸قوه قضاییه خود به کانونِ تحمیلِ ظلم و اجحاف به مردم تبدیل شده است.
🔸در دادگاه ملی جای شاکی و متهم عوض شده است.
🔸دستگاه قضایی به بازوی قضایی یک حزب سیاسی تبدیل شده است که در پوش پرونده‌های قضایی اقدام به حذف رقیبان سیاسی می‌کند.
🔸شورای نگهبان مولدِ چرخه‌های حاکمیتیِ بسته گردیده است.
🔸خبرگان و ائمه جمعه که مواضع خود آنها توسط دیگران هدایت می‌شود، تلقی عمومی این است که در  مسائل منطقه‌ای و ملی با پوشش مذهب ناراستی‌ها توسط ایشان صورت می‌گیرد».

آنگاه نامه طرفداران احمدی‌نژاد به سرخوردگی بدنه و نیروهای نظام از رژیم اعتراف کرده و می‌گوید:

🔸«حتی جامعه‌ی اصطلاحاً حزب‌اللهی- درک‌ [اعضای مجلس خبرگان] از مسائل را پایین‌تر از سطحِ درکِ عمومیِ جامعه حس می‌کند، و هر هفته مواضع خام و عجیب برخی‌شان نقلِ محافل می‌گردد.
🔸نهادهای اقتصادی خود به بنگاههایی تبدیل شده‌اند  که نفوذ خود در قدرت را برگ برنده‌ی کسب و کار اقتصادی و به حاشیه بردن مردم قرار داده‌اند.
🔸دستگاههای امنیتی (به خصوص سپاه) گویی بیشتر از آن‌که وظیفه‌ی اصلی‌شان تأمین امنیت کشور تلقی شود، وظیفه‌شان صیانت از امنیت و ثبات و قدرتِ برخی حاکمان و جناح‌های قدرت دیده می‌شود.
🔸صدا و سیما گویی کارش عملیات روانی و مهندسی افکار عمومی و پوشاندن حقایق است
🔸دستگاه سیاست خارجه به سرگردانی میان ذلت‌پذیریِ برجامی و سلطه‌جوییِ منطقه‌ای رسیده است.
🔸از طرفی [نفوذ] جمهوری اسلامی و  در منطقه و جهان -یعنی سرمایه‌ی ارزشمندی که از ابتدای انقلاب جمع شده بود- را به سرعت از بین می‌بَرَد.

🔹نامه طرفداران احمدی‌نژاد به خامنه‌ای، آنگاه به ریزش  و بریدگی بسیجی‌ها اذعان کرده و  می‌گوید:

🔸بسیج امروز نقشی ابزاری پیدا کرده است.
🔸مجموعه‌ای بی‌نشاط، کم‌عمق، ضعیف، و بدون ابتکارِ عمل  که حتی امکانِ هرگونه حرکتِ جدی و مستقلِ را به بخش‌های زنده‌ی بدنه‌ی خود نیز نمی‌دهد.
🔸حوزه‌هایمان اکنون به مراکز خموده‌ی پرورش تکنیسین تبدیل شده است.
🔸وضعیت نهادهای مذکور که حاکمیت‌مان را می‌توان متشکل از آن‌ها و نهاد رهبری دانست، نه تنها وضعی به شدت نگران‌کننده بلکه مقایسه‌شان با  اوایل انقلاب نیز از عقب‌گردی جدی حکایت می‌کند».
🔹نامه طرفداران احمدی‌نژاد به خامنه‌ای، به فضای انفجاری جامعه نیز اعتراف کرده و می‌‌‌گوید:
🔸«مردم  امروز توسط حاکمان به عنوانِ طرفِ مقابل و یک تهدید تلقی شده و تلاش می‌گردد با رسانه‌های انبوه و عملیات‌های روانی، اذهان ایشان مهندسی شود، و با شیوه‌های مختلفِ نرم و سخت، کنترل و محدود شده یا اراده‌شان سرکوب و تحقیر گردیده و از صحنه‌ی اثرگذاری حذف شوند.
🔸حکومت» امروز تقریباً به طور فراگیری دکانی برای خدمت‌گزاری به منافع حاکمان شده است».

🔹این نامه با اشاره به جایگاه ولایت فقیه، به صورت معناداری به خامنه‌ای می‌نویسد:

🔸«پسوند «دینی» و «اسلامی»ای که قرار بود ضامنِ حرکتِ حکومت در مسیر خیر و صلاح عمومی باشد،امروز خود به عاملِ اصلیِ تبعیض و برتری، و نقدناپذیری و ایجاد حاشیه‌ی امن برای مسئولین تبدیل شده است

آنگاه این نامه،‌ نسبت به خطری که قیام مردم ایران برای رژیم در پی دارد هشدار داده و به خامنه‌ای می‌گوید:
🔸«حضرتعالی حتماً کامل‌تر و جامع‌تر از ما مستحضرید که اعتراضاتِ مختلفِ مردمی‌ای که از ابتدا تا انتهای سال ۹۶ در شهرهای مختلف و توسط اقشارِ گوناگونِ مردم جریان داشت و همدلیِ عمومِ مردمی که در این اعتراضات حضور نداشتند را نیز برانگیخته بود، اعتراضاتی متفاوت از گذشته بودند، و نحوه‌ی شکل‌گیری، ترکیب جمعیتی و شعارهاشان به کلی رنگ و بوی دیگری داشته و از ناامیدیِ گسترده‌ای خبر می‌دادند.
🔸تقلیل دادن این ناامیدی به مشکلات معیشتی، یا رفع و رجوع کردن‌شان از طریق محدود کردن شبکه‌های اجتماعی در فضای مجازی، یا تقویت فضای پلیسی، یا از طریق واریز کردن مقدار ناچیزی پول به حساب اقشاری از مردم، نه تنها راه حل نبوده، بلکه عمدتاً اثر عکس خواهد داشت!
🔸این ناامیدی و احساسِ مردم -خصوصاً نسل جوان- زنگ خطرِ هولناکِ فروپاشی  را به صدا در آورده است.
🔸تبعاتِ عدم وجود تصویری روشن از آینده و تهی شدن جمهوری اسلامی از معنا و فضای آرمانی‌ای که ارزش هزینه دادن داشته باشد را در فرهنگ سیاسی حاکم بر مسئولین کشور نیز می‌توان به وضوح مشاهده و پی‌گیری نمود».

🔹نامه طرفداران احمدی‌نژاد،‌ به فساد نهادینه شده در نظام نیز اشاره کرده و می‌گوید:
🔸«فرهنگ اشرافیِ حاکم، قضایایی مانند حقوق‌های نجومی و املاک نجومی که تنها گوشه‌ای کوچک از وضعیت و دغدغه‌های اصلی حاکمان را به نمایش گذاردند، خبر از این می‌دهند که برخلاف شعارهای موجود، جمله‌ی پرطنینِ «خبری نیست!» در میان عمده‌ی مسئولین رده‌بالای کشور، گزاره‌ای قطعی و جا افتاده است».

این نامه بار دیگر به وارفتن بدنه نظام، با عنوان «حزب‌اللهی‌ها» اعتراف کرده و خطاب به خامنه‌ای می‌نویسد:
🔸« در فضای به اصطلاح حزب‌اللهی –که مورد توجه ویژه‌ی حضرتعالی است- نیز اثرات این ناامیدی به جد قابل مشاهده است؛ به طوری که امروز در این فضا، نه هیچ تحرک بانشاط و جدی‌ای را شاهد هستیم.
🔸جوانان حزب‌اللهی به پیچ و مهره‌هایی که وظیفه‌ی حفظ بقای فیزیکی نظام تبدیل شده‌اند

🔹این نامه، بن‌بست رژیم را تحت عنوان «دوراهی» به نمایش گذاشته و می‌نویسد:

🔸به نظر می‌رسد سال ۱۳۹۷ سالی مهم و سرنوشت‌ساز برای انقلاب چهل ساله‌ی ماست؛ چراکه کشور مسیری را پیموده و امروز در شرایطی قرار دارد که دو راه بیشتر برای آن باقی نمانده است؛
🔸البته تصمیم‌گیر نهایی در این دوراهی سرنوشت ساز به طور قطع حضرتعالی هستید.
🔸راه اول این است که کشور رسما به ملک طلق حلقه‌های بسته و عده‌ای معدود تبدیل شود!
🔸[به ویژه اینکه] هر دو جناح نظام در لزوم تحقق این مسیر متفق‌القول بوده و در حال جنگ قدرت با یکدیگر هستند».

🔹نامه طرفداران احمدی‌نژاد، نومیدانه راه دوم را «اصلاحات اساسی» نامیده که البته خود در این نامه، شکست و بی‌نتیجه بودن پدیده اصلاحات در نظام ولایت‌فقیه را منظور کرده است.
https://t.me/Barndazam2018

No comments:

Post a Comment

جنبش دادخواهی

اصل و شخص ولایت فقیه زیر ضرب نگون‌سار

اصل و شخص ولایت فقیه زیر ضرب  نگون‌سار اصل و شخص ولایت فقیه زیر ضرب نگون‌سار ولایت فقیه زیر ضرب نگون‌ساز «ای مرغِ س...